×

لینک پد چیست؟

اگه وبلاگ یا سایت دارید میتونید با لینک کردن مطالب جدیدتون به اینجا بازدیدکننده های بیشتری رو جذب کنید. گاهی هم توی اینترنت مطالب جالبی پیدا میشه که دلتون میخواد جایی ثبت کنید و بعدا بخونید یا به دیگران نشون بدید، اینکارم اینجا ممکنه. دقت کنید که اینجا جای معرفی کل یک سایت نیست بلکه برای معرفی مطالب سایتها ساخته شده!

ثبت نام سریع مشاهده آخرین مطالب


+
۲

فاصله نیکی و بدی « دنیای داستان کوتاه راستانک

فاصله نیکی و بدی «  دنیای داستان کوتاه راستانک

پسر زنی به سفر دوری رفته بود و ماه ها بود که از او خبری نداشت. بنابراین زن دعا می کرد که او سالم به خانه باز گردد . این زن هر روز به تعداد اعضاء خانواده اش نان می پخت و همیشه یک نان اضافه هم می پخت و ... [بیشتر بخوانید]

 
+
۲

کشته مرده این استدلالم من « دنیای داستان کوتاه راستانک

کشته مرده این استدلالم من «  دنیای داستان کوتاه راستانک

گُنجشکه داشته تو هوای سرده زمستون پرواز میکرده… از سرما یخ میزنه میُفته رو زمین.. یه گاوِ داشته رَد میشدِ از قضـــــا یه تاپاله میندازه روش … گُنجشکه گرمِش میشــــه شروع میکنه به جیک جیک کردن … یه گرب... [بیشتر بخوانید]

 
+
۲

دخترک « دنیای داستان کوتاه راستانک

دخترک «  دنیای داستان کوتاه راستانک

تو شهر بازی نشسته بودم واسه خودم با دوستام .یهو یه دختر کوچولو خوشگل اومد پیشم بهم گفت : آقا…آقا..تو رو خدا یه لواشک ازم بخر!! نگاش کردم …چشماشو دوس داشتم…دوباره گفت آقا..اگه ۴ تا بخری تخفیف هم بهت می... [بیشتر بخوانید]

 
+
۳

عشق چیست؟ « دنیای داستان کوتاه راستانک

عشق چیست؟ «  دنیای داستان کوتاه راستانک

عشق چیست؟ مادر گفت عشق یعنی فرزند. پدر گفت عشق یعنی همسر. دخترک گفت عشق یعنی عروسک. معلم گفت عشق یعنی بچه ها. خسرو گفت عشق یعنی شیرین. شیرین گفت عشق یعنی خسرو. فرهاد گفت: …. ؟ فرهاد هیچ هم نگفت. فرهاد... [بیشتر بخوانید]

 
+
۲

مرد کور « دنیای داستان کوتاه راستانک

مرد کور «  دنیای داستان کوتاه راستانک

روزی مرد کوری رویپله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود. روی تابلو خوانده می شد: �من کور هستم لطفا کمک کنید.� روزنامه نگار خلاقی از کنار او می گذشت؛ نگاهی به او انداخت... [بیشتر بخوانید]

 
+
۲

او کسی است که ….. « دنیای داستان کوتاه راستانک

او کسی است که ….. «  دنیای داستان کوتاه راستانک

وزیری با خدم و حشم خود از راهی می گذشت. شکوه و جلال او به اندازه ای بود که همه مردم از دیدن او شگفت زده شده بودند و به یکدیگر می گفتند که این کیست؟ عجب عظمت و شکوهی دارد! زنی در میان جمع حاضر بود، گفت... [بیشتر بخوانید]

 
+
۳

جلو زبونتو داشته باش!!! « دنیای داستان کوتاه راستانک

جلو زبونتو داشته باش!!! «  دنیای داستان کوتاه راستانک

زنی با سر و صورت کبود و زخمی سراغ دکتر روانشناس میره .. دکتر می پرسه : چه اتفاقی افتاده؟ خانم در جواب میگه: دکتر، دیگه نمی دونم چکار کنم. هر وقت شوهرم عصبانی و ناراحت میاد خونه، منو زیر مشت و لگد له م... [بیشتر بخوانید]

 
+
۳

دوست داشتن « دنیای داستان کوتاه راستانک

دوست داشتن «  دنیای داستان کوتاه راستانک

زمانیکه مردی در حال پولیش کردن اتومبیل جدیدش بود کودک ۴ ساله اش تکه سنگی را بداشت و بر روی بدنه اتومبیل خطوطی را انداخت. مرد آنچنان عصبانی شد که دست پسرش را در دست گرفت و چند بار محکم پشت دست او زد بد... [بیشتر بخوانید]

 
+
۱

دروغ اونم با خانم ها!!! « دنیای داستان کوتاه راستانک

دروغ اونم با خانم ها!!! «  دنیای داستان کوتاه راستانک

مردی با همسرش در خانه تماس گرفت و گفت :”عزیزم از من خواسته شده که با رییس و چند تا از دوستانش برای ماهیگیری به کانادا برویم” ما به مدت یک هفته آنجا خواهیم بود. این فرصت خوبی است تا ارتقای شغلی را که م... [بیشتر بخوانید]

 
+
۸

فرق دخترها و پسرها!!! « دنیای داستان کوتاه راستانک

فرق دخترها و پسرها!!! «  دنیای داستان کوتاه راستانک

وقتی پسرا دور هم خلوت میکنند!!!! ۱- ای رامین بدبخت دلت بسوزه همون دختری که به تو نخ نمی داد من رفتم شمارشو گرفتم ۲- من بدجوری عاشقش شدم . اگه این خوشکله با من دوست بشه من همه ی دوست دخترهام رو کنار می... [بیشتر بخوانید]

 
+
۸

خوابگاه دختران و پسران!!! « دنیای داستان کوتاه راستانک

خوابگاه دختران و پسران!!! «  دنیای داستان کوتاه راستانک

شب – خوابـگاه دخــتـران – سکـانس اول: (دخــتر «شبنم» نامی با چـند کتـاب در دسـتش وارد واحــد دوستش «لالـه» می شود و او را در حــال گریه می بیــنـد.) شبنم:ِ وا!… خاک بـرسرم! چــرا داری مثــل ابـر بهـار... [بیشتر بخوانید]

 
+
۳

ایرانی، آمریکایی و انگلیسی در جهنم! « دنیای داستان کوتاه راستانک

ایرانی، آمریکایی و انگلیسی در جهنم! «  دنیای داستان کوتاه راستانک

یک انگلیسی، یک آمریکایی و یک ایرانی مردند و همگی رفتند جهنم فرد انگلیسی گفت: دلم برای انگلیس تنگ شده می خواهم با انگلستان تماس بگیرم و ببنیم بعضی افراد آنجا چه کار می کنند… تماس گرفت و به مدت ۵ دقیقه ... [بیشتر بخوانید]

 
+
۸

پیرمرد و زن و دخترش « دنیای داستان کوتاه راستانک

پیرمرد و زن و دخترش «  دنیای داستان کوتاه راستانک

زن و دختر جوانی پیرمردی خسته و افسرده را کشان کشان نزد شیوانا آوردند و در حالی که با نفرت به پیرمرد خیره شده بودند از شیوانا خواستند تا سوالی را از جانب آن ها از پیرمرد بپرسد ! شیوانا در حالی که سعی م... [بیشتر بخوانید]

 
+
۲

۲۰ دلار! « دنیای داستان کوتاه راستانک

۲۰ دلار! «  دنیای داستان کوتاه راستانک

مردی دیروقت ، خسته از ار به خانه بازگشت . دم در پسر پنج ساله اش را دید که در انتظار او بود. سلام بابا می توانم یک سئوال از شما بپرسم ؟ بله حتماً! چه سئوالی ؟ بابا شما برای هر ساعت کار چقدر پول میگیرید... [بیشتر بخوانید]

 
+
۱۰

آدم و حوا « دنیای داستان کوتاه راستانک

آدم و حوا «  دنیای داستان کوتاه راستانک

دم به اطراف نگاهی انداخت. حوّا را دید که از دور می آمد … سلانه سلانه دست ها را گذاشت پشت و به سمت حوّا رفت . « میدانی آدم ؟ اینجا اصلا چیز جالبی ندارد . دلم میگیرد » آدم لبخند زد و مشتش را سمت حوّا گر... [بیشتر بخوانید]