خانم ن.ا:
در دوران دبیرستان خوابی دیدم که هنوز در خاطرم مانده است. مراسم عروسی پسر همسایه مان بود. عروس و داماد در دو صندلی کنار هم نشسته بودند. در دست همه حاضرین یک شمع خاموش قرار داشت. گویا قرار بود عروس و داماد شمع های خود را به هم نزدیک کنند تا روشن شوند و از نور حاصل کبوتری تولید می شد که بر شمع هر کس می نشست، آن را روشن می کرد و او به آرزوی خود می رسید.
عروس و داماد شمع ها را به هم نزدیک کردند. کبوتری بوجود آمد و پرواز کنان روی شمعم آمد و آن را روشن کرد.
رای دهندگان
بهترین آموزش های برنامه نویسی
توسط فرخ ابراهیمی نژاد مدیر موسس لینک پددوره های در حال ثبت نام
ورود به جشنواره و دیدن تمام دوره ها
دورهی نخبهی طراحی و برنامه نویسی وب
دوره ی آموزشی 0 تا 100 php و mysql
آموزش برنامه نویسی برای نوجوانان دوره از راه دور و آنلاین
آموزش SEO
دیدگاهتان را بنویسید