+
۳

رمان (اینجا کلیک کنید)

رمان

سال ۱۳۷۰ بود.۳۰ام مهر.آسمون آبی آبی بود…باد ملایمی می آمد…صدای قوقولی قوقول خروس از دور دست شنیده میشد… صدای فریادهای زنی می آمد… “زهرا” از درد فریاد میزد خدا را صدا میکرد … چه خوب میشد...

 

رای دهندگان

دیدگاهتان را بنویسید