+
۱

داستان دختری که قدر پدر و مادر خود را دانست (اینجا کلیک کنید)

داستان دختری که قدر پدر و مادر خود را دانست

خدایا این چه امتحانیه که منو میکنی.به تو توکل میکنم فقط خودت دخترمو نجات بده.. از مطب دکتر بیرون اومد آشفته بود دکتر گفته ممکنه دخترت بمیره به هیچ کس نگفت چی شده تنها اشک در چشمانش حلقه زده بود و ساکت بود...

 

رای دهندگان

دیدگاهتان را بنویسید