+
۲

وبــ شخــ ــ صیــ سارا شرافتیــ ــ - عاشق خودم شدم (اینجا کلیک کنید)

وبــ شخــ ــ صیــ سارا شرافتیــ ــ - عاشق خودم شدم

بعدی اندی وقت نصف شببی اومدم
از 9 شب 5شبش را روضه بودم این یعتی رکورد
من شفا بگیر نیستم بیخیالش شدم
بیشتر دلم از این میسوزه که تعادلم را از دست میگم وگرنه با درد نا آشنا نیستم
خالم میگه توی عکس ام ار ای تومور در بطن 4 قرار داره و پروفسور سمیعی میتونه حلش کنه
اون و یکی دیگه.....
امید به خدا
هر چه پیش آید خوش آید

کلی حرف تو کلم بود که یادم رفت
خاله مقداری کمی از خاطرات دانشجویی اش در تهران را برام گفت
یه دوستی داشته به اسم محوش که مانتویی بوده و کرد و خوشگل
پسری بطور مداوم ازش خوشش میاد ولی محوش محل نمیذاشته
خالم میگفت:محوش از دامن خوشش نمیومده شلوار کردی تو خابگاه میپوشیده و دمپایی مردونه
حالا دخترا الان......
خدایا توبَه...
کو غروری که باید داشته باشن؟

داشتم فکر میکردم که چرا این بلا بر سر من نازل شد؟تومور رو میگم...بعد به این نتیجه رسیدم چشم خوردم
همه چیزهایی که تموم دخترها آرزوشونو دارن اینجانب دام
خووشگلی
نجابت
متین بودن
خانواده خوب
اصل و نصب
هوش
عقل
به قول یکی دوستان روح بزرگ
اخلاق خوب
خوش اخلاقی
باربی بودن
...
یه عالمه چیز
وایــــــــــــــــــــــــــــــــ عجب دختری عاشق خودم شدم
بقیه چیزای خوب هم میاد ان شا الله

این توموره هم که بره حله
البته کیستیه که بوسله یک سلول رشد میکنه برای همین رشد آهسته ای داره



فردا هم وقت هست

 

رای دهندگان

دیدگاهتان را بنویسید