+
۱

دانلود رمان زیبای مثل پریا (اینجا کلیک کنید)

دانلود رمان زیبای مثل پریا

کیفم را از روی صندلی برداشتم و با سرعت به سمت در ورودی خانه دویدم.دستگیره را پایین کشیدم و در را باز کردم.کفش هایم را برداشتم و پوشیدم و در را بستم،همین که به سمت آسانسور رفتم دستم را داخل جیب مانتوام فرو بردم و از این همه حواس پرتی خودم کفری شدم.موبایلم را روی تخت جا گذاشته بودم.به سمت در برگشتم و چند ثانیه به در بسته شده خیره شدم و بعد به سرعت زیپ کیفم را باز کردم و مشغول گشتن شدم.

 

رای دهندگان

دیدگاهتان را بنویسید