+
۱

sky boys (اینجا کلیک کنید)

درنگاه عاشقانه دلدار هیچ مکانی زیباتر و دلرباتر از پرواز عارفانه معشوق به معبودش نمی باشدکه در آن
لحظات خلوت تنهایی از تمام دلبستگی های دنیا رهایی یافته و خود را در دامان مولای مهربانش و رب
رحیمش قرار می دهد و مجذوب و شیفته جمال دلربای او می گردد تا حدی که حتی وجود جسمانی
خویش را فراموش کرده و این گوهر گران بها را به پای او فدا می نماید و شهید مصداق کامل این جذبه
عرفانی و حضور در این مکان الهی است. از تبار این عاشقان «شهید مهدی عسگری نژاد» می باشد که
در سال ۱۳۴۲، در شهرستان بابل، پا به عرصه وجود گذاشت و با حضورش عطر روح افزای پاکی ومعنویت
را در محیط خانه و محله پراکند و چشمان اطرافیان را به قدومش رون کرد. با عبور از دوران شیریشن
طفولیت قدم در وادی تحصیل علم و آموختن نهاد.
دوران ابتدایی و راهنمایی را پشت سر گذاشت و در سال ۱۳۶۱ مدرک دیپلم خود را از دبیرستان لاله
های انقلاب در تهران دریافت کرد. ایشان با این که در این مقاطع مشغول به تحصیل جدی علوم بود، اما
روح پرعطش و بی تاب او وجه ای متمایز از دیگران به ایشان داده بود. از همان اوائل کودکی در جلسات
قرآن و مداحی و احکام حضور داشت وبر پا کننده این مجالس بود با توجه به سن کوچکش در دوران
انقلاب، از ایفاکردن نقش او برای به ثمر رسیدن این انقلاب نیز نمی توان چشم پوشی کرد. این شهید
بزرگوار بعد از گرفتن دیپلم به جبهه های نبرد روانه شد؛ با این اعتقاد که: «اگر در تمام طول زندگی ام
نتوانستم انتخاب کننده باشم، بنابر این حتی برای یک بار هم که شده می خواهم انتخاب کننده باشم و
با اعتقادم به سوی معبود بشتابم و این وظیفه است.» بعد از شش ماه که از جبهه برگشت قدم در
عرصه پرنور حوزه علمیه گذاشت و مشغول سیراب کردن روح تشنه خویش از این زلال معرفت شد. ایشان
بعد از مدتی با فریاد «هل من ناصر ینصرنی» حضرت امام -رحمه الله علیه- از برای لبیک به این ندای
الهی پیر جماران، راهی صفحه پیکار گردید.
منطقه دهلران، ازرشادت های این جوان قهرمان خاطره ها به یاد دارد که در تاریخ ۴/ ۱۲/۱۳۶۲ مصادف با
شب جمعه چگونه با شوق لقاء به دشمن پست حمله می کرد و در انتها با لبی خندان و ذکر شهادتین
این جان عزیز را تقدیم دوست کرد.

 

رای دهندگان

echarge  

دیدگاهتان را بنویسید