+
۱

پری عزیز من | داستان ها (اینجا کلیک کنید)

پری عزیز من | داستان ها

خواب یه پری رو دیدم . پری ای که مسافر یه پیکان تاکسی شکسته و غراضه بود. من یه جورایی بخشی از راننده و بخشی از مسافر بودم . پری به تمام زرزرای راننده گوش می کرد . راننده یکسره از بدبختی های دنیا می گفت . احساسات راننده از خیابونی که توش می روند شلوغ تر بود . انتظار ندارین که تمام خزعبلاتش رو یادم باشه . مسافر عجیب هیچی نگفت. تا اینجا فقط با سنگ صبور بودنش شیفتم کرده بود...

 

رای دهندگان

idrom  

دیدگاهتان را بنویسید