+
۱

مهمانی خدا ۱۷ | پژوهشکده (اینجا کلیک کنید)

مهمانی خدا ۱۷ | پژوهشکده

فرهاد کوچولو با پدر، مادر و خواهرش سارا برای دیدن پدربزرگ و مادربزرگ به مزرعه رفته بودند، مادربزرگ یه تیرکمون به فرهاد داد تا باهاش بازی کنه،موقع بازی فرهاد به اشتباه یه تیر به سمت اردک مادربزرگش پرت کرد که به سرش خورد و اونو کشت.فرهاد وحشت زده شد. لاشه رو برداشت و برد پشت هیزم ها قایم کرد. وقتی سرشو بلند کرد دید که خواهرش همه چیز رو دیده، ولی حرف نزد.

 

رای دهندگان

دیدگاهتان را بنویسید