+
۱

مترسک بدون پا | بلاگ امیرحسین ادیب (اینجا کلیک کنید)

مترسک بدون پا | بلاگ امیرحسین ادیب

شیوانا از جاده ای می گذشت. مرد میانسالی او را شناخت. خودش را نزدیک او رساند و با او همسفر شد. مدتی که گذشت مرد میانسال شروع به تعریف از خودش کرد و گفت: من چندین زبان خارجی آموخته ام و به علم طب و مهندسی هم مسلطم و کتاب های زیادی را خوانده و چند کتاب هم نوشته ام.
شیوانا به سر و وضع ظاهری او نگاه کرد و گفت: پس چرا با این سر و وضع ضعیف پیاده راه می روی؟ [...]

 

رای دهندگان

دیدگاهتان را بنویسید