رنگ لباسهای سربازیش با بقیه سربازها فرق میکرد.
پوتینهایش بوی نجات میداد و در دستانش تفنگی نبود!
از رفتن فرار نمیکرد و دنبال کثری خدمت ،معافیت پزشکی معافیت کفالت و غیره نبود...
جالب بود! مدت خدمتش هم مشخص نبود...
حاضر بود اضافه خدمت هم بخورد...
از وظیفه شناسی اش بگویم که هرجا حرف از ایثار و فداکاری بود...نبود..ولی بود!
چه سربازی! در جنگ با طبیعت تیر ها خورده بود و در جنگ با غیر طبیعت درد ها کشیده بود.
سَرباز در فرهنگ فارسی معین این گونه معنی شدهاست:
آنکه آماده باشد که سر و جان خویش را در راه هدف خود فدا کند.
سپاهی، لشکری.
آنچه سرش گشاده بود؛ سربسته
رای دهندگان
بهترین آموزش های برنامه نویسی
توسط فرخ ابراهیمی نژاد مدیر موسس لینک پددوره های در حال ثبت نام
ورود به جشنواره و دیدن تمام دوره ها
دورهی نخبهی طراحی و برنامه نویسی وب
دوره ی آموزشی 0 تا 100 php و mysql
آموزش برنامه نویسی برای نوجوانان دوره از راه دور و آنلاین
آموزش SEO
دیدگاهتان را بنویسید