شاید برای خیلیها میدان فردوسی یادآور آن مجسمه و یا دلار فروشهای اطراف آن باشد. ولی غیر از اینها میدان فردوسی یک داستان دیگری هم داشت. برخی از آنهایی که تهرانِ پیش از انقلاب را به یاد دارند، بانوی سرخپوش اطراف میدان فردوسی را دیدهاند. گاهی و شاید هنوز هم میتوان در بارهاش از زبان پیرمردها و پیرزنها حرفهایی شنید. زنی بزککرده، لاغراندام، با قامتی متوسط، صورتی استخوانی که گذر عمر و ناگواری روزگار شکستهاش کرده بود. همه چیزش سرخ بود: کیف و کفش و جوراب و دامن و پیراهن و تل سر و بغچهی همیشه در دستش و این اواخر روسری و عصایش.
دیدگاهتان را بنویسید