+
۲

داستان زیبای اختلاس (اینجا کلیک کنید)

داشت دفتر مشقش را جمع می کرد. چشمش افتاد به روزنامه ای که مادرش روی آن برای همسایه سبزی پاک می کرد...

 

رای دهندگان

دیدگاهتان را بنویسید