دموکراسی در مقابل رهبری

دموکراسی برپایه نظریه برابری تمام انسان ها و توانایی انسان ها در حکمرانی برخودشان می باشد (دموکراسی در یونانی به معنای حکمرانی ملت ، حکمرانی توده ها می باشد) .

نقطه شروع این تفکر مفهوم دموکراتیک "تمام انسان ها برابر هستد" می باشد . هر موجودی که شباهت انسانی دارد برابر می باشد . در این دیدگاه تمامی مردم و انسان ها با یکدیگر برابر می باشند (که در آخر به انترناسیونالیسم یا همان جهان میهنی ختم می شود) در نتیجه همه دارای حقوق برابری هستند ، حتی در امور دولتی نیز دارای حقوق برابر هستند . "اعتبار دولت از مردم به دست می آید" (قانونی اساسی وایمر ، ماده 1) - از آنجایی که حکمرانی مستقیم توسط مردم بی فایده هست یک حکومت پارلمانی به عنوان نشان دهنده دموکراسی پدید آورده می شود .

پارلمانتاریسم قاعده ای برپایه رای نمایندگان می باشد ، تصمیم گیری از سوی حکومت اکثریت .

نقدی بر دموکراسی پارلمانی :

1- این حقیقت ندارد که تمام انسان ها برابر هستند . هستی تمام انسان ها با هم متفاوت هستند . اصل دموکراتیک که "به هرکس یک مقدار" را ترویج می دهد منجر به سرکوب افراد خلاق و کوشا شده و به کمونیسم راهی می شود (نمونه : روسیه) - دموکراسی در قرن جدید همراه با انقلاب فرانسه (1789) پدید آمد ،"آزادی ، برابری ، برادری" واژه های زیبایی بودند که که بر قرن 19 حکمرانی کردند . اصل برابری دموکراسی همیشه آلتی برای یهودیان بوده تا قوی ترین نیروهای نژادی را نابود کنند . زمانی که همه دارای حقوق یکسان هستند ، افراد توانا و نخبه مجبور به کاهش استعدادهای خودشان در حد افراد احمق و فاسد خواهند شد .