+
۱

داستان عاشقانه – عشق پولی | کـفـشـدوزكــ

داستان عاشقانه – عشق پولی | کـفـشـدوزكــ

روزی مرد ثروتمندی همراه دخترش مقدار زیادی شیرینی و خوردنی به مدرسه شیوانا آورد و گفت اینها هدایای ازدواج تنها دختر او با پسر جوان و بیکاری از یک خانواده فقیر است. شیوانا پرسید: چگونه این دو نفر با دو... [بیشتر بخوانید]