انگار زمان داره زود میگذره نصفه بیشتر کتاب کیمیاگر رو خوندم گاهی فکر میکنم چرا باید حجاب داشته باشیم؟ من دوست دارم زیبا باشم حجاب جلوی این زیبایی را میبنده گاهی فکر میکنم چرا باید به حرف اخوندا در... [بیشتر بخوانید]

وب شخصی سارا شرافتی متن_فیلم_عکس_صدا - خانم ها هم قله راا فتح میکنندوب شخصی سارا شرافتی متن_فیلم_عکس_صدا - خانم ها هم قله راا فتح میکنندوب شخصی سارا شرافتی متن_فیلم_عکس_صدا - خانم ها هم قله راا فتح می... [بیشتر بخوانید]

امروز برای اولین بار تنهایی رانندگی کردم همیشه بابا و مامان بودند ولی امروز تنها بودم از ساعت 3.45بعد از ظهر تا6.30 بعدش رفتم تالار هنر نمایش "شوخی جنا میم" را دیدم پسر ملت چه تیپایی دارند اکثرا ه... [بیشتر بخوانید]

من به طبیعت خیلی علاقه دارم به علت سر درد ها و عدم تعادل قبل از عمل نتونستم با گروه های کوهنوردی و طبیعت گردی بپردازم بهمن پارسال عمل کردم تومور مغزی به ابعاد 4*4*5 هنوز 100درصد خوب نشدم ولی خوبم ش... [بیشتر بخوانید]

دوستی دارم که غمو ازدلم میبره وقتی باهاشم اینقدر میخندم و جیق میزنم که تموم انرژی های منفی خالی میشه کتاب کیمیاگری را دیروز از کتابخونه گرفتم فکر کردم شاید مثل مستند باشه ولی یه داستان بریزیلیه [بیشتر بخوانید]

به وبلاگ شخصی من خوش آمدید ************************* من سارا شرافتی ساکن اصفهان هستم عاشق طبیعت به کتاب معتادم طراحی را دوست دارم زندگیم مثل خودم ساده و بی آلایشه افکارم را بیان میکنم بدون وا... [بیشتر بخوانید]

چند تا خواستگار جدید که همه را رد کردم اون چیزی که میخوام نیستند من ادم سخت گیری نیستم تنها میخوام اونجور باشه که خودم میخوام نه اینکه دیگران میخوان مامان گیر به یکیشون داده که طلبه است میگه ثیافه ا... [بیشتر بخوانید]

چحوشگلــــــــــــــــــــــــــــــــــ میرقصیــــــــــــــــــــــــــــــــیم پسرا کــــــــــــــــــه بلد نیسن [بیشتر بخوانید]

به وبلاگ شخصی من خوش آمدید ************************* من سارا شرافتی ساکن اصفهان هستم عاشق طبیعت به کتاب معتادم طراحی را دوست دارم زندگیم مثل خودم ساده و بی آلایشه *************************** چ... [بیشتر بخوانید]

به نظرتون چجوری از دانشگاه بورسیه بگیرم اصلا میدن؟ ترم 4 رشته ای تی دانشگاه ازاد [بیشتر بخوانید]

امروز روزی بود که باید میرفتم کلاس ولی نرفتم و رفتم با مامان دکتر وحشتناک شلوغ بود بعد از کلی انتظار نوبت دداد واسه عصر عصر با دوستان دبستانی که خودم جمع کردم وعده داشتم از 12 نفر 7 نفر اومدند حال... [بیشتر بخوانید]

امروز مودم را خواهرم وصلیده بود به کامپیوتر خودش من نت نداشتم چه هوا گرمه یه اهنگ جدید گذاشتم از محمد اصفهانی ...... [بیشتر بخوانید]

امروز جشن خونه عمو بود.زنمو یه عالمه آمپول زده بود و مهره های کمرش متورم بود... شربت و شیرینی و بستنی و نقل و شکلات و...دادن بعدش رفتیم خونه دوست مادرجون قرار بود جشن باشه ولی نمیدونم چرا گریه میک... [بیشتر بخوانید]

مهمونای دیشب امروزم موندن به همین دلیل ما تا عصر مهمون داشتیم بیخوابی شدید داشتم و صبح خوابیدم عصر هم رفتم بیرون جنب و جوشی میون مردم بود.یه عالمه شربت وآش خوردم برگشتنه خیلی شلوغ بود روی 33پلگرو... [بیشتر بخوانید]

امروزم مهمون داریم که روی هم رفته میشیم 13 نفر دوتا ایوون جاروزدم و اب گرفتم ظرفارو شستم برنجارو دیدم ریگ نداشته باشه نرده هارو پاک کردم ... ادامه در وبلاگ [بیشتر بخوانید]