او یک مدل است. یک فتومدل تجاری. یک مانکن. مدل‌ها را معمولاً با نام برندی که تبلیغاتش از سایرین بیشتر و معروف‌تر است می‌شناسند، بنابراین شاید بهتر باشد برای معرفی‌اش بگوییم، آرش مهاجری مدل ماکسیم، پوشا... [بیشتر بخوانید]

فرض کنید می خواهید مراسم تولد بگیرید و یا یک مهمانی برگزار کرده باشید و یا هر مراسم دیگری، حالا با "ارلی" بسیار متفاوت این مراسم را برگزار کنید. [بیشتر بخوانید]

وزیری با خدم و حشم خود از راهی می گذشت. شکوه و جلال او به اندازه ای بود که همه مردم از دیدن او شگفت زده شده بودند و به یکدیگر می گفتند که این کیست؟ عجب عظمت و شکوهی دارد! زنی در میان جمع حاضر بود، گفت... [بیشتر بخوانید]

آورده اند که شیخ روزی در بازار نشابور می رفت و جمع درویشان در خدمت او می آمدند .جمعی برنایان می آمدند برهنه ، هر یکی ایزار پای چرمین می پوشید و یکی را بر گردن گرفته می آوردند چون پیش شیخ رسیدند شیخ پر... [بیشتر بخوانید]

پسرک پدربزرگش را تماشا کرد که نامه ای می نوشت . بالاخره پرسید : – ماجرای کارهای خودمان را می نویسید ؟ درباره ی من می نویسید ؟ پدربزرگش از نوشتن دست کشید و لبخند زنان به نوه اش گفت : – درسته درباره ی ت... [بیشتر بخوانید]

وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو “داداشی” صدا می کرد . به موهای مواج و زیبای اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون ... [بیشتر بخوانید]

رییس یکی از بزرگ ترین شرکت های خدمات فناوری اطلاعات در نظر دارد که کارکنانش را از فرستادن ایمیل به یکدیگر منع کند چرا که باور دارد آن ها با این کار زمان خود را هدر می دهند. [بیشتر بخوانید]