جدیدترین عکس نوشته غمگین عاشقانه [بیشتر بخوانید]
به جز باد سحرگاهی که شد دمساز خاکستر؟ که هر دم می گشاید پرده ای از راز خاکستر به پای شعله رقصیدند وخوش دامن کشان رفتند [بیشتر بخوانید]
روزی بود و روزگاری بود . باغ بزرگی وسط شهر تهران بود که به آن باغ شاه می گفتند چون واقعا آن باغ مال شاه بود . تابستان که می شد شاه در آن باغ زندگی می کرد و توی همان باغ هم به شکایت های مردم رسیدگی می ... [بیشتر بخوانید]
در روزگاران دور در ولایت روم مردی بود عزیز و خوشدل و نیکخواه و پرهیزگار. هر چه از هنر میباید در وجود او موجود بود و مردمان او را عزیز میداشتند و بِشرِ پرهیزگار مینامیدندش؛ چرا که در دوری از شهوا... [بیشتر بخوانید]
روز یکشنبه بهرام قصد گنبد زردِ همچون آفتاب کرد. جام زرین به دست گرفت و تاج زر به سر نهاد و عیش راند. چون شبِ خلوتساز از راه رسید، بهرامشاه از رومی عروس چینی نازِ خود تقاضای افسانهای کرد و او نیز ... [بیشتر بخوانید]
بهرام گور هفت قصر به رنگ روزهای هفته و بنام هفت سیاره میسازد و در هر شب، با یکی از آن دختران عیش و نشاط میکند. ولی قبل از عیش و نشاط، حکایتی را از زبان آن زنان میشنود که هفت پیکر نظامی، شرح آن ه... [بیشتر بخوانید]
با خواندن اولین جمله یک کتاب، جست و جویی در ما آغاز می شود که شاید هیچ وقت به پایان نرسد؛ جست و جوی یافتن تعبیرهای تازه، جست و جوی یافتن معانی بکر و تلاش برای یافتن تحملی تازه تا در برابر حقیقتی که ای... [بیشتر بخوانید]
اغلب، بلکه بالعموم، با زن طوری معامله میکنند که نمیخواهند زنها با آنها آن طور معامله کنند. آنها زن را مثل یک قالی میخرند. آن قالی را با کمال اقتدار و بیقیدی زیر پایشان میاندازند. پایمال م... [بیشتر بخوانید]
اولین شماره فصلنامه روزنامه نگاری الکترونیک [بیشتر بخوانید]
کوزهگری بود که کوزه و کاسه لعابی میساخت. خیلی هم مشتری داشت. این کوزهگر یک شاگرد زرنگ داشت. چون کوزهگر شاگردش را خیلی دوست داشت، از یاد دادن به او کوتاهی نمیکرد. چند سال گذشت و شاگرد تمام کارهای ... [بیشتر بخوانید]
من يار مهربانم(1) كتاب خوب من يار مهربانم دانا و خوش زبانم گويم سخن فراوان با آنكه بي زبانم پندت دهم فراوان من يار پند دانم من دوستي هنرمند با سو... [بیشتر بخوانید]
همهی ما داستان هفت خان رستم را خوانده یا شنیدهایم و قطعاً این پرسش در ذهنمان پیش آمده که آیا مازندران جای زندگی دیوها بود؟ آیا رستم به راستی با دیوها مبارزه کرد؟ در ابتدا بهتر است بدانیم چه تفسیره... [بیشتر بخوانید]
ایامی را که شیخ ابوسعید ابوالخیر در نیشابور بود، شهر نیشابور محتسبی داشت مقتدر و سختگیر و در عین حال، منکَر شیخ ابوسعید. روزی بازرگانی مبلغ هزار دینار و مقداری عود برای شیخ ابوسعید میفرستد. [بیشتر بخوانید]
یکی از فُضلا، تعلیمِ ملکزادهای همی داد؛ ضرب بیمحابا زدی و زجر بیقیاس کردی. باری، پسر از بیطاقتی شکایت پیش پدر بُرد و جامه از تنِ دردمند برداشت. پدر را دل به هم برآمد. استاد را گفت که پسرانِ آحا... [بیشتر بخوانید]
از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی - جملات زیبا و آموزنده از مولانا در نیکند [بیشتر بخوانید]
دوره های در حال ثبت نام
ورود به جشنواره و دیدن تمام دوره ها
دورهی نخبهی طراحی و برنامه نویسی وب
دوره ی آموزشی 0 تا 100 php و mysql
آموزش برنامه نویسی برای نوجوانان دوره از راه دور و آنلاین
آموزش SEO