مجلس پر از افراد معروف و سرشناس بود و محمّد بن جعفر1 با جماعتی از بنی هاشم و آل ابوطالب و نیز جمعی از فرماندهان لشکر حضور داشتند.هنگامی که امام(ع) وارد مجلس شد،مأمون برخاست و محمّد بن جعفر و تمام بنی هاشم نیز برخاستند.امام(ع) همراه مأمون نشست،اما آنها به احترام امام(ع) همچنان ایستاده بودند تا دستور جلوس به آنها داده شد و همگی نشستند.مدتی مأمون به گرمی با امام(ع) سخن گفت.سپس رو به جاثلیق کرد و گفت:
ای جاثلیق،این پسر عموی من علی بن موسی بن جعفر(ع) است و از فرزندان فاطمه(س) دختر پیامبر ماست و فرزند علی بن ابی طالب(ع) است.من دوست دارم با او سخن بگویی و مناظره کنی،امّا طریق عدالت را در بحث رها مکن.
جاثلیق گفت:ای امیر مأمنان،من چگونه بحث و گفت و گو کنم،در حالی که (با او قدر مشترکی ندارم و) او به کتابی استدلال می کند که من منکر آنم و به پیامبری تمسک می جوید که من به او ایمان نیاورده ام؟!
رای دهندگان
بهترین آموزش های برنامه نویسی
توسط فرخ ابراهیمی نژاد مدیر موسس لینک پددوره های در حال ثبت نام
ورود به جشنواره و دیدن تمام دوره ها
دورهی نخبهی طراحی و برنامه نویسی وب
دوره ی آموزشی 0 تا 100 php و mysql
آموزش برنامه نویسی برای نوجوانان دوره از راه دور و آنلاین
آموزش SEO
دیدگاهتان را بنویسید