متن و دلنوشته میخواهم حال دلم خوب شود
میخواهم حال دلم خوب شود
دلخوشی هم .... گاهی باشد
از نزدیکترین لحظه ممکن، دلِ خوشش بردارم
گاهی، گاهی .... غرق شوم در این رویا
شاید خود را پرنده ای کوچک ببینم، دور از چشم شکارچیان.... در کنار رودخانه بنشینم... سردم شد ، بال بگشایم ... بپرم سمت جنگل... آنجا که هنوز هم نور دارد حتی در شب !
زیر برگ درختی، با عطر شاخه های خیسِ باران خورده ، پف کرده از گرمای درونم، بخوابم .... و در خواب هم ، نور باشد و طراوت و سیرابی از عطشِ نور !!!!
آه .. و من در خود چه دارم ؟ اینقدر خالی که گاهی درونم پر میشود از خطا و ندانسته از این اشتباه !
میخواهم حال دلم خوب باشد
آرام باشم.... صبور باشم بر این آرامش ! رها باشم، رهاااا باشم .... رهااااااااااا !
این روزها هم میگذرد
چون زمان،گذراست ....
حل باید شد ، در سکوتِ ازلی تا بشود .... به آرامش رسید !
میخواهم حال دلم خوب باشد ، چون سالهاست زخم هایی که روزگار به روحم زده، سوزناک شده است و التیام میخواهم ...
این حقِ من است
که از زندگی، طلب کنم .... لحظاتی را به آرامش بگذرانم
این روزها هم میگذرد
حالِ دلم خوب میشود
قطعا .... معجزه ای در راه است
خداکند که بشود
حال دلت خوب باشد رفیق ! ان شاءالله
یاحق والحق
الهه فاخته
@elahe_fakhteh
7 فروردین ماه ۱۴۰۱