در روزشمار جلوی تاریخ تولد من نوشته اند فرار شاه معدوم و من زاده ۲۶ دی ماه سال 1366 هستم.
چه حکمتیست که دی ماه در این سالهای اخیر دروازه گروهی خوبها به آن دنیا شده است!
دی ماه.ماه شروع فصل سرما.سرمایی که در آن درختان میخوابند و چه کسی فکر میکند آن شاخه های بدون برگ و خشکیده که با ضربه ای میشکند دقیقا بعد از فصل زمستان جان میگیرند؟
همه میدانند بعد از زمستان قطعا بهار است، یک امید واقعی غیر قابل انکار!
در اوج ناامیدی خداوند آفتاب را تند تر میکند، برفها که آب شدند نسیم بهار را میفرستد. و بهار و سبزی و گلهایش زیباتر از قبل میشکفند.
آدمهای دلشکسته را به بهار امید دهید تا پایان زمستان را باور کنند
با دلی سرشار از غم عزیزان رفته
۲۶ دیماه ۱۳۹۷
۳۱ ساله شدم
الهه فاخته
پ.ن: ضمن تسلیت به دو دختر عزیزم مهسا و مهشید نازنینم که تازمانیکه زنده هستم حمایتشون میکنم و آرزومندم بعد این طوفان رنگین کمان زیبا ظاهر بشه در زندگیشون.
ممنون از تمام عزیزانم که روز تولدم رو تبریک گفتند. اصلا حواسم نبود امروز تولدمه.
شمع تولدم رو برای بار سوم فوت میکنم با آرزوی قوی شدن و خوشبختی و شادی مهسای نازنین و مهشید کوچولو و مادرشون❤
زاده ۲۶ دی ماه هستم
در تقویم نوشته اند فرار شاه
اما هرچه برایم پیش آمد این بود:
بهترین هایی در زندگیم رفتند تا با بدترین ها بجنگم
اما دوسال است باز هم بهترین ها رفتند آن هم یهویی
دی ماه ۹۵ پلاسکو
دی ماه ۹۶ سانچی
آتش چنان برد که حتی استخوانی نماند !
چون پرواز روح
و من ... امسال وارد دهه سی شدم
سرم را که پشتم برمیگردانم
بلا و مصیبت و سختی
تجربه.پختگی .قدرت و متانت میبینم
احساس می کنم هنوز هم خاص هستم
چون میخواهم خاص باشم
احساس می کنم وارد مرحله جدیدی از زندگیم شده ام
اصلا چیزی نمیخواهم
لباس.لاک.رژلب.شال و روسری رنگی.حتی دفتر شعرم فقط چندبرگ و یک قلم کافیست برایم!
وای که چقدر انتخاب کردن را دوست دارم حتی انتخاب یک فنجان !
امسال برای اولین بار معنی حال خوب را فهمیدم!
معنی لذت و انتخاب را!
آه که چقدر این دنیا پر از لهب و لعب است!
باشد که کسی نیستم اما.... به ارزشمندی خود پی برده ام!
آری من... الهه روزهای سخت ..این روزها معنی حمایت خداوند را بیشتر فهمیده ام
گرچه بگویم معجزه های زندگیم کم نیستند اما سی سالگی معنی عشق خداوند را فهمیدم و عمیقا فهمیدم❤
شاید نتیجه اعتماد و تسلیم بودن به اوست که هرچه میکنم اول او را میبینم.. من صدای جانم خداوند را میشنوم وقتی صدایش می کنم!
دعای این روزهایم شده است: خداوندا مرا در لحظه لحظه زندگیم یاری فرما و حتی یک لحظه نیز مرا به حال خویش نگذار
آمین یا رب العامین
و در پایان : سی سالگی برای من دوران بازنشستگیست!
راستش اگر رفیق یا همدمی بخواهم برای حس خوب است و حال خوب!
دیگر همدم غصه های آدم ها نمیشوم .. اینبار فقط نگاهشان میکنم و می گویم : زندگی پر فراز و نشیب است .روزی آنقدر قوی میشوی که رد شدن از آن برایت راحت تر می شود اما عمر هم می گذرد پس در لحظه لحظه زندگیت زندگی کن و اجازه نده سختی ها رگ حیات تو را بخشکاند! تسلیم نشو و صبر کن و تحمل کن این هم می گذرد اما از راهت نیز لذت ببر.
باور کن در سی سالگی آن قدر خود را غنی و بی نیاز میبینم که اگر اکنون لحظه مرگم فرا برسد هیچ چیز قلب مرا برای ماندن نخواهد ارزاند همه را به خدا میسپارم و میروم!
برای زندگی راحت تر و ارزشمندتر . باید سعی کنی تا قبل از سی سالگی بارت را ببندی و بعد از آن زمان بهره بردن از تلاش است.
فقط فقط فقط خودت را غرق نکن.. نه در غم نه در خوشی
قانون حد وسط تو را سعادتمند خواهد کرد
و اینکه به اندازه ای برای کسی لطف کن که به سمتت می آید نه گام بزرگ بردار نه گام کوچک..اول بسنج تا این ترازو تو را وارونه نکند .. او را دور نکند.
الهه فاخته ۳۰ سال تمام شد
یا حق
۲۶ دی ماه 1396
❤