شعر غمی دارم از کتاب شعر و شاید عشق یک

loading...

الهه فاخته

شعر نو غمی دارم  کتاب شعر وشاید عشق یک  شاعر الهه فاخته     پر زغم هستم ، و فریادم برآن دروازه ی زیبای پر آیین رسید مرا فریاد کم بود از پس آن رعد غم آور مرا ناله توان بر هم

جستجو در سایت الهه فاخته
جستجو در سایت الهه فاخته


در اين سایت
الهه فاخته بازدید : 224 شنبه 28 اردیبهشت 1398 نظرات (0)

شعر نو غمی دارم 

کتاب شعر وشاید عشق یک 

شاعر الهه فاخته

 

 

پر زغم هستم ، و فریادم

برآن دروازه ی زیبای پر آیین رسید

مرا فریاد کم بود از پس آن رعد غم آور

مرا ناله توان بر هم زدو نالان و درمانده

در این صبحدم پاییز رویایم , خموشم کرد

 

) من روزه می گیرم در این شب ها (

 

بقیه شعر نو غمی دارم در ادامه مطلب ...

 

 

 

تو ای انسان دور از قلب

مرا اینگونه پنداری که تنها مانده ام ، افسوس

اسرار گم گشته در این دنیا ، صدایم زد

به خود برگشتم و دیدم .. ماه را پنهان کرده اند آنجا

ندای ماه را فهمیدم .چه دردی دارد این غربت ، خداوندا

چه دردی دارد این تنهائی افسون

 

من تا کی قیامت را به گوش یک به یک خوانم !

من تا کی خواب را کنم تعبیر !

من تا کی بگویم گرچه تنهایم ، غریبم ، دردمندم

ولی ما عاقبت یک سو و یک مقصد

به سمت خالق آزاد

بر می گردیم و می خوانیم غزل های شب آخر !

 

و شب داستان دارد

و شب قصه پایان ولی تکرار از نو بودن روز است

دلا! غم رانباید بر دلی انداخت

دلا ! خدا فریاد زد , فهمیدی ؟

خدائی که به جز عشق به شاگردش نداد اندیشه ای دیگر

تو شاگرد خدا بودی !

چرا در این راه با مقصد تو دل بستی به اموالت

امانت دار بودی

ولیکن آخری آمد, و دستت بست از دنیا

چرا دل را نمی بینی !

مگر جز دل ..چه چیزی بهتر و والاتر است ای دوست !

)رفیق نیمه راه من یکی و صد نبود حافظ

خوشا حالت که چون گل لبت خندان و قلبت شاکر الله زیبائیست .(

غمی دارم .. غمی سنگین .. من غربت زده

من تنها

فسون و سحر می گویم برای تو

من از الله پاک و خالق تنها

سخن می رانم و تو حرف نادیده ، چه می گویی !؟

چه سحری !

خدا بالاست .. بالای هر چه تنهائیست

خدا تنهاست , ولیکن عاری از دلتنگی هر شب

من عاشق .. . به دنبال خدا بودم

اسیرم کرده این جسم خموش من

خداوندا ، غافلان چه می گویند ؟

ولیکن عشق ، علم خدادادیست

علم شاخص دل با دل دیگر

خداوندا چه هستی , هر لحظه بیداری

چه کس می گوید الله نمی گرید

من که در تنهائی خاموش خویش می گریم

به آوازی شنیدم این خداست می گرید برای من

تویی که صادقی ، پاکی ، پادشاه خوبی و خیری

خداوندا نجاتم ده

که این انسان ، بد کرده است

امشب رو به پایان است

ولیکن .. من از این خواب می ترسم

من از اسرار سنگین درون قلب خویش می ترسم

من از بی تابی هر شب , و بد خواهی آدم نادان, می ترسم

تنهایی ... مرا با خود ، می برد آن سوی آفاق ملال انگیز .

خداوندا .. دوباره خدایی کن .

من از خوابیدن د لهای نا آرام ، می ترسم

 

  • شاعر الهه فاخته
  • کتاب شعر و شاید عشق 1
  • شعر نو غمی دارم
کپی از متن,شعر و دلنوشته ها با ذکر اسم الهه فاخته امکان پذیر است .... از اینکه حق کپی رایت را رعایت میفرمایید بی نهایت سپاسگزارم♥ برچسب ها: کتاب شعر و شاید عشق 1 , اشعاری که باید خواند , شعر غمگین فارسی , کتاب شعر و شاید عشق یک ,
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
الهه فاخته درشبکه های مجازی

 


دوستان عزیز میتوانید من را ( الهه فاخته ) در شبکه های مجازی اینستاگرام , تلگرام و آپارات با یوزر elahe_fakhteh دنبال کنید 

الهه فاخته
Profile Pic


 به نام آرامش قلب ها

عزت دست خداست

زندگیتو با امید ادامه بده , همیشه یه راهی هست


سلام به سایت رسمی الهه فاخته خوش آمدید


در این سایت شعرها , دلنوشته ها , کتاب ها , دکلمه ها و اشعار الهه فاخته رسانه می شود .

 

 الهه فاخته  ( مستعار ) متولد 1366 شاعر معاصر و نویسنده , گاهی خوانش شعر و دلنوشته انجام میدهد , استاد  و داور رسمی تکواندو و کیک بوکسینگ است.


 

من، فاخته .... صاحب قدرت قلم، هرچه دارم از خالق دارم
سالهای باقی عمرم را از "حق" الهی مینویسم

می خواهم پرواز کنم چون پرنده ای آزاد رها و اوج بگیرم تمام شاعرانگی من در حس مشترک است حسی بین قلب من و تو من به پرواز ایمان دارم یا حق !


 پینوشت : زندگی آنقدر ها هم پیچیده نیست که دنبال دلیلش بگردیم .

شاد بودن , عاشق بودن و حال خوب داشتن و درستکار بودن شاید نتیجه سختی هایی باشد که هر انسانی در زندگی خود خواهد داشت تا بالاخره به آن خواهد رسید .

یا حق 

الهه فاخته



اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    از چه طریق وارد سایت الهه فاخته شدید ؟