شعر زیبای همسفر
کتاب شعر صدای حق
قلبم میتپد
روشنی پیداست
این روشن پیدا از چیست؟
برگ ... برگ زرد
برگ پاییز می افتد آسان از رخت
برگ زرد پاییز
برف .... می چکد از رخت
برف سرد .... ساده و بی آلایش
می شود خیس, سختی این جاده
بقیه شعر همسفر در ادامه مطلب ...
می چکد گاهی چون اشک
یک غم
روی دیوار, گربه ای خوابیده ست
می ترسم از خرناس
قلب من آرام است
جنس قلبم از ابر است
می روم بالاتر .. بالاتر, دور تر
آسمان از بالا
داستانش زیباست!
متانت , اقتداریست که عاشق دارد
همسفر!
بگذر از قلب ساده من
دستهای پینه بسته
راز دردهای من است
آری روشنی پیداست
سرخی قلبی پیداست
من به معراج گلی می شکفم
عید است
قلب نو هدیه امروز من است!
همسفر با من باش!
- 1390/11/10
- شاعر الهه فاخته
- کتاب شعر صدای حق
-
شعر زیبای همسفر