کانال تلگرام: https://t.me/antitramadol
سلام و وقت همه دوستان بخیر
من مدت طولانی هست عضو کانال هستم، گذاشته بودم سر فرصت مناسب تجربه ام رو بنویسم و فکر کنم وقتش رسیده.
من در اواخر دوره کارشناسی و فقط برای عشق و حال الکی توی سال ۹۲ اولین بار از دست نزدیکترین دوستم (که اون هم قصد بدی نداشت و آینده رو نمیدونست) ترامادول خوردم. اهل ساز هم بودم، یادمه همون شب اول لذت و پری خوابی داشت فراموش نشدنی. مثل همه، کم کم از ماهی یه بار رسید به هفته ای و چند روز و هر روز.... فکر هم می کردم معتاد نشدم که هر وقت بخوام ترک می کنم. چند بار هم همون سال های اول ترک کردم تا چند هفته هم نمیخوردم، ولی درست همون موقع که حالم خوب میشد وسوسه میومد که آفت ترک هست.......
این حقیقت هم نمیتونم رد کنم که واقعاً لذت میبردم از این قرص و حس نعشگیش، جاهایی من رو برد از لذت که پوچ بود و بدون پشتوانه. لذت باید دلیل داشته باشه، نه اینکه کنار خیابون با یک رفیق یا تنها یا یک بسته سیگار اون حجم از لذت رو ببری !!
کم کم دوز رفت بالا، دوستای ناباب دیگه... خیلی چیزهای دیگه، ولی باز ترامادول رو میپسندیدم.... فقط ببینید چقدر اعتیادزا میتونه باشه یک قرص.
من خیلی مقاومت کردم که کسی نفهمه، له شدم.... کارم، درسم، سازم.. کمر خم نکردم و ول ندادم زندگی رو. ولی فشار می آد به آدم، وزن و چهره میوفته... معده درد، سر درد، حال بد، کرختی، اصن به جایی میرسه که چه بخوری چه نحوری حال آدم افتضاحه، مگر اینکه دوز ببری بالا واسه لذت بردن که احتمال تشنج هم میره بالا. دیگه هر چی بخوری باز صبح بیدار شی حالت خرابه.
یکبار حدود ۳ سال قبل یعنی ۹۶ تصمیم جدی به ترک گرفتم، خسته شده بودم..... گفتم اصلاً مهم نیست و از اطرافیانم که پزشک بودن کمک گرفتم. پیش یکی از بهترین روانپزشک ها هم رفتم، اما بعد یه مدت انگار ته دلم نمیخواست و خوردن ترا رو ادامه دادم... به اطرافیان گفتم تموم شد و یه ذره البته بهترم شده بودم، دوز اومد پایین ولی اعتیاد بود هنوز
دور بعد رسید به اواخر درسم توی کارشناسی ارشد مهندسی برق با اون سختی، دیگه بیخیال شده بودم و مینداختم فقط که بتونم تموم کنم درسمو و اخراج نشم. اواخر مصرفم، دوزم به ۸ تا ۲۰۰ میلی گرم در روز هم می رسید.
بعد از دفاع از تز ارشدم خودم تصمیم گرفتم که ذره ذره کم کنم. روی تقویم علامت میزدم. از آبان ۹۸ تا تابستون ۹۹ دوز رو رسوندم به روزی یک قرص ۲۰۰. خیلی هم اذیت نشدم خداییش، هرچی دوز پایینتر میومد، اتفاقا حالم بهتر هم میشد. بعد که دوزم کم شد هم برای ترک کامل از ۶ ماه قبل رفتم پیش یک روانپزشک و اون هم ترا رو قطع کرد و سم زدایی رو با قرص بوپرنورفین نالوکسان برام شروع کرد، و دوره ای ویتامین و قرص افسردگی و یه سری چیزای کمکی داد. الان آخرین دوره هستم و روزی یکچهارم باید قرصم رو بخورم که چند روز هم نخوردم و اتفاقی هم نیفتاد. حالم خیلی خوبه خدا رو شکر، زندگیم واقعی شده... این حال خوب از وقتی رفتم دکتر بود...
واقعا ترامادول آفت و سم هست، نابودی مطلق.
۳،۴ سال از هم سن هام عقب افتادم، ولی جبران میشه ایشالا.
من برای اینکه از کار و زندگی نیفتم، یک سال ترکم طول کشید (البته دیر مراجعه کردم به پزشک)... ولی مطمئنم هرچقدر زمان ترک طولانی تر باشه احتمال بازگشت کمتره، قدر ترک رو بیشتر میدونه آدم.
توصیه برای دوستانی که طولانی مدت میخورن و میخوان ترک کنن: اگر خودتون عقلاً و قلباً واقعا میخواهید ترک کنید، کمی هزینه داره ولی پیش روانپزشک خوب و اینکاره برید در عرض ۶ ماه میذارید کنار راحت و انشاالله بدون بازگشت (پولی که میدادین قرص بگیرین، باهاش خودتون رو درمان کنید). به هیچ عنوان قرص های متادون و بی۲ رو خودتون به عنوان کمک کننده برای ترک استفاده نکنید، از چاله توی چاه می افتید.
دوستانی هم که تازه شروع کردند و حدود یکسال ایناس پراکنده میخورن، شک نکنید تا نابود نشدید دیگه نخورید، بترسید واقعاً وحشتناک هست این قرص... سه چهار روز براتون سخته، خلاص میشید. بعدش هم به هیچ عنوان لب نزنید که یکبار خوردنش مساوی دوباره برگشت به قبل هست.
ببخشید خیلی حرف زدم، امیدوارم روزی برسه که هیچ انسانی درگیر مصرف این قرص نشه.