چرا خداوند شهوت را در انسان قرار داد و چرا حالا كه آن را قرار داده است نمي توانيم آن را اعمال كنيم؟

چرا خدا شهوت را آفريد؟ __________________




شبهه :

کاربری پیرامون مسائل فلسفی واجتماعی مطالبی مطرح کردن که دراینجا به نقدوبررسی اراء ونظرات ایشان می پردازیم :

http://forum.hammihan.com/avatars/member32382.gif?dateline=1358448042


ازدوستان صاحب نظر سوالی داشتم مخصوصا آنهائیكه عقیده دارند این احساس از طرف خدا درنهاد آدمی آفریده شده است برای بقای وازدیاد نسل ...
سوال اگر اینطور بود میتوانست به مانند حیوانات دوره ای باشد وتنها درصورت نیاز به فرزند این عمل انجام شود كما اینكه تعداد فرزندان بشر محدود ومحدوتر میشود واگر دو فرزندی باشد بنابراین تنها دوبار این عمل كافیست وبیش از آن را حرام اعلام كنید ...

ب:
چرا خدا شهوت را آفرید؟
با تگاه علمی تر ومقایسه آن به حیوانات میتوانیم به درك درست ومنطقی از حس جنسی خود دست یافته وبه جای توهم زائی به درك منطقی ودرست از آن برسیم
انسان تنها موجودی است كه فعالیت جنسی وتولید مثل او فصلی نیست ، ذهن وبدن اودرهرساعت ازشبانه روز حامل وانبار رفتار وكنش سكسی است . برخلاف دیگر موجودات ، ارگانهای جنسی انسان مانند تمامی ارگانهای دیگرتوانائی فعالیت مستمر وهرلحظه را دارد واز نظم خاص ویا دوره ای تبعیت نمیكند
چیزی ودلیلی كه باعث این تفاوت بوده برای ما مجهول است مطمئنن درگذشته های بسیار دور انسان توانسته است فعالیت جنسی خود را از تولید مثل صرف ارتقاداده وبه مرحله لذت رسانیده باشد .این نشان میدهد كه در مرحله ای از تكامل، انسان توانسته است برجبر زاد وولد وخطر انقراض نوع فایق آمده وآمیزش جنسی صرف این موضوع صرف نكند
همچنان كه دریك دوره تكامل ابزار تولید ورشد نیروهای تولید وانباشت محصول میتوانست فعالیت خود را از اقتصاد به هنر انتقال وارتقاء دهد ، یعنی فعالیت اور درطبیعت صرف شكم نباشد وتعامل وجستجوی او درطبیعت وكار وتغییر عامل های طبیعت نوعی لذت دماغی را نیز پدید آورده است
مسئله دیگری نیز می توانسته به وقوع بپیوندد . شاید دوران نهفتگی فعالیت جنسی در حیوان همیشه در فصول و یا دوره های مشخصی تکرار می شود . اما در انسان تنها یک بار برای همیشه ( از نظر فروید 6 تا 14 سالگی )یك اختگی موضعی اتفاق میافتد
با آمیزش یافته های فروید و انگلس مشخص می گردد که سرکوب یا بهداشت و یا ممنوعیت جنسیهمزمان است با پیدایش مالکیت خصوصی ( تقسیم کار ، مبادله ، دزدی ، ارث ) . چه این سرکوب نتیجه ترس از از پدر مالک باشد یا پدر به عنوان رقیب جنسی ...
اگر فرض را به رقابت و مالکیت بگیریم نه تنها مسبب ناکامی و ارضاء نیاز جنسی را مشخص کرده ایم بلکه دیگر ارضاء های ابتدایی و زیربنایی انسان را نیز تحت الشعاع قرار داده ایم . گرسنگی ، کار اجباری ، بیگاری و ... همه
نشان می دهد که انسان با اختراع مالکیت خصوصی و به تبع آن جوامع و انسان طبقاتی توانسته دیگر نیازهای طبیعی انسان را نیز مهار کرده و بر ان ایجاد ممنوعیت بکند
مالینوفسکی گزارش های متعددی از جوامع نامتمدن ( بهتر است گفت بدون خط و نوشتار ) و برهنه و نیمه برهنه ( بومیان جنوب شرقی آسیا ، استرالیا ، تروبریاندها و ... ) ارائه می دهد که در میان انها به کرات روابط و امیزشحنسی در مکانهای باز و امکان دید رهگذران انجام می گیرد . و این عمل انچنان که باید تابو شکنی به حساب نمی آید و مورد دقت و تعقیب دیگران قرار نمی گیرد . اساسن تابو همان صورت دینی و اولیه مالکیت خصوصی ست
حیوان لذت نمی شناسد . لذت مخصوص انسان است . ما با کشف لذت جبر طبیعت را پشت سر گذاشته ایم . با تغییر و مهار طبیعت توانسته ایم نیازهای خود را چون خوردن ، خوابیدن ، سکس و ... بر زمان و مکان تحمیل بکنیم
. می توانیم وعده ها و تنوع های بی شماری را به اختیار تعیین کنیم . شب یا روز و یا فصول برای ارضاء نیازهای طبیعی ما مانع اساسی و تاثیر گذار نیستند . بیولوژی و ارگانیسم ما تکامل شگرفی داشته . دیگر خوابیدن حتما بازیافت عضلات خسته نیست . استراحت کردن نوعی بازیافت ذهنی و فیزیکی را همزمان در ما فعال می سازد . ما تنها برای زنده ماندن و بازیافت انرژی غذا نمی خوریم . ما دنبال طعم و زیبایی و کیفیت های هنری و استاتیکی خوردن نیز هستیم . سکس نیز برای ما چنین است و دیگر صرف تولید نوع نیست

طبیعت و توانایی ما ارتقا پیدا کرده است . بدن ما متحول شده است . نیازهای غریزی ما به درجات بالاتری از ارضا دست یافته اند . اما مناسبات ما با کیفیت طبیعی انسان همخوانی ندارد . ما لذت را خصوصی و به نفع اندکی انباشت کرده ایم . این دیگر طبیعی نیست و صرفن یک ذهنیت و رفتار عقب مانده است که بدن باید بدان تن دهد و تغییر رفتار کند . این ذهن و مناسبات آن باعث می شود بدن تنها رنج بکشد و تا درجات حیوانی نزول بکند


پاسخ :

به نام خدا

در رابطه با سوال اول باید گفت، تناسل و توالد یكی از كاركردهای ازدواج و كشش جنسی به جنس مخالف است و نه همه آن.
اصولا شهوت از خصوصیات دنیای حیوانی است و عقل از خصوصیات دنیای ملكی(ملائك) و انسانیت انسان به این است كه در حد فاصل این دو دنیا قرار بگیرد و با اختیار خویش یكی را برگزیند. یا مصداق اولئك كالانعام شود و یا تا قاب قوسین او ادنی پیش رود. اقتضای دنیای انسانی این است كه گرایشهای متضاد در او باشد مانند شهوت و عقل. پس غریزه جنسی تنها برای تناسل نیست بلكه هم دارای كاركردهای فیزیولو‍‍ژیكی است و هم ابزاری است برای امتحان الهی و..
ضمن اینكه كاركرد ازدواج نیز منحصر در لذت جنسی نیست بلكه كاركردهای دیگری از قبیل آفرینندگی، و آرامش و.. در آن نهفته است

در ارتباط با سوال دوم نیز لازم است عرض شود به نظر می‌رسد چنین برداشتی متاثر از نظریه تكامل داروین است كه در جای خود نقدهای بسیاری به آن وارد است. اینكه بگوییم گرایش جنسی در ابتدا فاقد لذت بوده و بعد لذت به آن ضمیمه شده حرف نادرستی است و تنها نظریه تكامل آن را تایید می‌كند.
در رابطه با نظریه فروید هم باید گفت، نظریات ایشان جنبه علمی و تجربی ندارد و تنها تحلیل شخصی ایشان است. نظریات فروید درجای خود نقد شده است و بسیاری از روانشناسان ایشان را نقد كرده و شاگردان بزرگ ایشان مانند یونگ از او فاصله گرفته و نظریات او را رد كرده‌اند.