مقدمه کتاب شعر جونی جونی
شاعر الهه فاخته
با نام او
ماه
ماه تابان
سلام
هربار که در اسمان بی کران الله، قرص کامل میشوی دستم را روی قلبم می گذارم و شروع می کنم به دعا کردن و ارزو کردن.
دستانم گرم میشود
ارام و سبک می شوم
دقیقا مثل ان هنگام که حقیقتی فاش می شود و ادم خیالش راحت می شود ، حق گرفتنی است…
دل تنگم..
امشب چون یک پری، زیبا شده ام…
خاطر های وجودم را میچلاند و قطره ای می شود غلتیده از درون، روی گونه هایی که هیچ دستی خیسی اش را تاکنون لمس نکرده است.
ای مه
ای مه تابان
می شود امشب هم به همین زیبایی بتابی؟
بتابی و ماجرای دل شکسته ی مرا ارام کنی؟
میشود حقیقت قلب مرا فاش کنی؟
می شود بتابی و مکر حاسدانم را فاش کنی؟
به شدت نیازمند تابیدن تو هستم
به شدت دلم عدالت می خواهد
قرص کامل شدی. می دانم ..
ابرها را کنار بزن و با قدرت بتاب
من از تابیدن تو قدرت می گیرم..
الله بخواه که بتابد..
یا حق!
الهه فاخته
مقدمه کتاب شعر جونی جونی
با احترام
تقدیم به تمام انسانهای خوب زندگی ام !