Home / زندگی / فرافکنی به چه معناست
فرافکنی
prijection

فرافکنی به چه معناست

آنچه در فرافکنی روح اتفاق می‌افتد این است که ما ناخودآگاه آن رفتار یا طرز فکر خود را که نمی‌پسندیم به دیگران نسبت می‌دهیم.

فرافکنی در معنای لفظی دلالت می‌کند بر پرتاب کردن رو به بیرون یا روبه‌جلو در روانشناسی به فرآیندی اشاره دارد که افراد به کمک آن ایده‌ها، تصویرها و تمایلات خود را بر محیط بیرونی‌شان تحمیل می‌کنند. فرافکنی یکی از دفاع‌های روانی و به معنای نسبت دادن غیرارادی رفتار ناخودآگاه شخص به دیگران است، به‌طوری‌که انگار این ویژگی‌ها صرفاً در دیگران وجود دارد.

در فرافکنی ما فقط آنچه را که خودمان هستیم در دیگران می‌بینیم. به‌طور مثال اگر خشم را در خود انکار کنید، افراد تندخو را جلب می‌کنید، چون احساس خشم سرکوب‌شده سبب می‌شود تندخویی اطرافیان را ببینید یا نسبت به افراد تندخو واکنش‌های نسبتاً شدیدی از خود نشان دهید، چون فکر می‌کنید شما فرد خشمگینی نیستید و هیچ‌گونه خشمی در درونتان نیست.

اگر از تکبر کسی می‌رنجید شاید به این دلیل است که تکبر را در وجود خود نمی‌پذیرید و آن را انکار می‌کنید. البته بدین معنا نیست که ما نسبت به ویژگی‌های منفی در خود یا دیگران بی‌تفاوت باشیم.

دلیل استفاده از فرافکنی

در فرافکنی خواسته‌ها و انگیزه‌های غیرقابل‌پذیرش که با شناخت آن‌ها در خود ممکن است موجب ناراحتی شود، به دیگران نسبت داده می‌شود. با این وسیله دفاعی فرد می‌کوشد تا تمایلات نامناسب و ناپسند خویش را به دیگران نسبت دهد و درنتیجه خود را عاری از هرگونه عیب و نقص بداند و خود را از احساس گناه رهایی بخشد.

در اصل فرد در مورد دیگران با ترازوی خویش قضاوت می‌کند. مثلاً فرد خسیس دیگران را متهم به خسیس بودن می‌کند. انتقاد و سرزنش مداوم از دیگران و نسبت دادن صفات و خصوصیاتی به افراد دیگر، غالباً ناشی از وجود این کیفیات در فرد نسبت دهنده است. این‌گونه فرافکنی، اساساً نوعی دلیل‌تراشی است.

هرچند فرافکنی مثبت در روانشناسی بسیار متداول بوده و بی‌شک در کاهش دادن تنش‌ها در فرد ناراحت و ناکام مؤثر است، اما استفاده مداوم از آن برای فرد سبب از دست دادن این اثر می‌شود، زیرا در درجه نخست هیچ‌گونه کمکی به حل مشکل اساسی فرد نمی‌کند؛ و در درجه دوم استفاده مداوم از این وسیله دفاعی ممکن است فرد را در اوهام و تخیلات فروبرده و نهایتاً با عدم شناخت مسئله، راه اشتباه را برای حل مشکل انتخاب کند.

از سوی دیگر معمولاً رنجش ما از دیگران به سبب جنبه‌های حل‌نشده خودمان است. بنابراین، بیشتر اوقات مطالب را که به‌عنوان قضاوت یا راهنمایی به دیگران می‌گوییم، درواقع به خودمان می‌گوییم. ما نقطه‌ضعف‌های خود را به دیگران نسبت می‌دهیم و مطالبی را به دیگران می‌گوییم که در درون خود ماست.

هنگامی‌که درباره دیگران پیش‌داوری می‌کنیم، در حقیقت درباره خودمان پیش‌داوری کرده‌ایم. به‌علاوه، در بسیاری از مواقع توصیه‌هایی که به دیگران می‌کنیم، نشانه این است که خودمان به آن توصیه‌ها نیاز داریم و بخشی از درون ما تشنه آن توصیه‌هاست و آن را می‌طلبد.

خصلت‌های فرافکنی شده به دیگران خصلت‌هایی هستند که در سایه ما به سر می‌برند و سایه آن بخشی از روان است که در اعماق خودآگاهی یا بین آگاهی و ناخودآگاهی قرار دارد.
[newsletter_signup_form id=3]

نظرتان را بفرمایید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.