حدود دوسال پیش مردم روستاهای بخش عسلویه در اعتراض به کمبود آب و محروم بودن از این نعمت خدادی تحصن کردند. چند روزی اوضاع بر همین منوال بود تا با قولهایی از مسئولین اوضاع آرام شد و قرار شد آب قابل شرب به روستاهای بخش عسلویه! انتقال داده شود.
آب سد کوثر که به طرح محرم معروف است و لوله های انتقال آن از بخش عسلویه میگذرد تا به شهرستان پارسیان و استان هرمزگان برسد. این طرح در نوع خود بسیار جالب بود. قرار بوده است آب شیرین و زلال سد کوثر به هرمزگان برسد و بعد از آن لوله هایی به بخش عسلویه و روستاهای آن اختصاص پیدا کند تا از آن بهره گیرند که ایده ای منحصر به فرد است! چرا که لوله ها از بخش عسلویه می گذردند و زمین های مردم آن را غیر قابل استفاده میکنند ولی از همان آب هم محروم هستند!
این ماجرا به اینجا ختم نمیشود. با اینکه مسئولین قول میدهند آب سالم به روستاها کشیده شود ولی به نظر می رسد که قولهای آنها فقط آرام کردن افکار عمومی و به صورتی شاید پاک کردن صورت مسئله است.
و چقدر به خواسته های مردم توجه می کنیم؟! و کی به حقوق آنها احترام گذاشته ایم؟!
و این ماجرا همچنان به پرونده ای باز تبدیل شده است که هیچ یک از کسانی که قانون به آنها اجازه ی حل آن داده است احتمالا نمی خواهند پرونده ی محرومیت بخش عسلویه بسته شود!
به یکی از خانه های بخش عسلویه رفتیم.خانه ای که سقفش کاه گلی بود و مردمانش زلالتر از آب باران. زندگی روستایی ، آنها را بی توقع بار آورده است. که به کمترین امکانات راضیند.
چند نخل خرما گوشه ی حیاط داشتند و یک گاو از دنیا بی خبر که رنگش را خداوند ، زرد مایل به نارنجی! انتخاب کرده بود.
زن روستایی که به گفته ی خودش بیشتر از 5 ماه است که لوله ی آب شهری خانه شان آب ندارد. تعجب کردم در یک منطقه ای که همه فکر میکنند دیگر "همه چی آرومه" ، این اتفاق افتاده است.یک خانه ی سه نفره که فاصله ی دیوار حیاطتشان با خظ لوله ی انتقال آب ، دقیقا 100 متر است! و ماههاست که لوله آب خانه شان از همدیگر جداست!
مدتهاست که ساکنین این روستا از نبود آب سالم مصرفی رنج می برند. آنها برای مصرف آب شرب مجبورند به برکه یا همان آب انبار بروند و برای خود و خوانواده شان آب بیارند یا تازگی ها منبع آبی برای خانه های خودشان خریده اند که اب مورد نیاز شان را مجبورند از آب شیرین کن های چند کیلومتر آنورتر بخرند! در قرن 21 میلادی اینجا دست کمی از مناطق محروم ناکجا آباد ندارد.
برای چند مین بار است که این موضوع رسانه ای میشود و همه ی کسانی که می خوانند و مینویسند مانند توپ سرگردان از این ور به آنور و از این دست به آن دست می کنند. تقریبا به سوژه ی هر روز عموم مردم تبدیل شده است. شب و روز مردم اینجا از این مشکل شکایت دارند.